کنجد جون
سلام دوستای عزیزم اولین چیزی که می خوام بگم این هست نی نی من تو راهه از امروز تصمیم دارم براش همه اتفاقات رو بنویسم تا وقتی به امید خدا به دنیا اومد بدونه چه روزهایی را باهم گذروندیم کنجد مامان این اسم رو بابایی روت گذاشته چند روزی بود که حالم اصلا" خوب نبود مدام سرگیجه و دل درد داشتم و کمرم شدید درد میکرد ولی کلا بی خیال شدم آخه بابایی نبود و رفته بود مشهد و منم رفته رفته بودم خونه ی مامانی یکشنبه صبح رفتم سر کار اصلا" حالم خوب نیود و خاله پری هم نیومده بود یک دفعه یادم اومد که چند روزی هست عقب افتادم تصمیم گرفتم برم داروخانه و بی بی چک بخرم ولی سرم خیلی شلوغ بود...
نویسنده :
فاطمه
13:44