شماره 8
نمی دونید چه حالی از آدم گرفته میشه وقتی یک متن طولانی و بسیار زیبا رو تایپ میکنه ولی قبل از اینکه Save کنه برق ها بره اونم در نقطه ای از شهر که سالی یک دفعه هم شاید برق هاش نره ! و همه چی بپره بره پی کارش من در ابتدا بعد از این سانحه این شکلی شدم ولی نا امید نشدم و دوباره دست به کار شدم و در نهایت خوش خیالی شروع کردم به نوشتم ولی دوباره همون بلا سرم اومد و این شکلی شدم
ولی بی خیال من دوباره مبارزه کردم .
من وخوشتیپ در پی تصمیم که هفته قبل گرفته بودیم و حالی که ازمون گرفته بودن آخر هفته رو مرخصی گرفتیم و رفتیم شمال جاتون خالی خیلی حال داد ( لغتی بهتر از این به ذهن در حال حاضر داغونم نمی یومد) هم خلوت بود ( اندر فواید تعطیلی هفته گذشته) و هم هوا عالی بود ، ما که همش توی مراکز خرید بودیم و کلی خرید کردیم و درضمن کلی هم لباس برای جوجه ی آینده خریدیم نگید بی جنبه هستیم ها با توجه به قیمت هایی که هر روزدر حال افزایشن به نظرم کار بسیار عاقلانه ای محسوب میشود
چند روزی هست که جوجه ی خاله رو ندیدم و دلم برایش یک نقطه شده امشب خونه ی مامان این ها دعوت هستیم آی من بچلونم این جوجه رو !