در هم برهم
سلام
من اومدم با یک عالمه حرف !
اولین این که توی این تعطیلات تهران من رو به عنوان یک کارمند نمونه تعطیل نکردن و من و شوهری وقتی فهمیدیم کلی غصه خوردیم ولی آخرش گفتیم به جهنم و تصمیم گرفتیم هفته آینده یم مرخصی درست و درمون بگیریم و خوشی رو بزنیم بر بدن .
دوم اینکه برادر شوهری به اتفاق خانواده رفتن مشهد این اولین مسافرت 3 نفره اشون هست خدا کنه خیلی بهشون خوش بگذره هر چند با بچه کوچیک خیلی سخته .
سوم اینکه خواهری با جوجه و خانواده شوهرش رفتن اصفهان عروسی و من بازم کلی غصه خوردم نه برای عروسی نرفتن آخه چند روزی جوجه رو نمی بینم
البته من و شوهری بعد از عروسیمون خیلی محدودتوی عروسی های فامیل شرکت میکنیم چون خیلی توی عروسی ما همه سنگ تموم گذاشتن کم مونده بود بیان اون شب به خاطر برگزاری مراسم ترور کنن برای همین شرمنده ایم . بی خیال خاطرات اون دوران خیلی اذیتم میکنه فقط امیدوارم همه پسر و دختر ها خوشبخت بشن آمین .
چهارم اینکه خواهر شوهری شانس آوردن و به دلیل این تعطیلات چند روزی به مرخصی زایمانشون اضافه شد ( آخه ایشون مرخصی زایمانشون 1/6 تموم میشد ) وشوهرش هم دقیقه 90 همین طور و چون کلی هول شدن و خیلی تنبل تشریف دارن بی خیال مسافرت شدن و دارن با خوابیدن جبران میکنن.