ستاره ( دختر برادر شوهری و جاری جون )
جوجه جون امروز می خوام درباره ستاره دختر برادر شوهری یا همون دختر عمو و در ضمن دختر پسر خاله بنده هم میشن برات بنویسم
(شوهر بنده یک برادر دارن که شغلش آزاده و همسرشون که جاری بنده میشن معلم مهد کودک هستن )
ستاره خانم در تاریخ ٢٠/٨/٨٩ روز پنجشنبه در بیمارستان میلاد در ساعت ٢٠ شب به دنیا اومدن هر چند که همه ما که شامل پدر ،مادربزرگ ، خاله ،عمه و بنده زن عمو میشدیم بیچاره شدیم ولی اشکمون درامد که به دنیا بیان آخه ستاره خانم تصمیم گرفته بودن لج کنن مادر بیچاره اش ساعت ٨ صبح بردن اتاق عمل و ساعت ٨ شب به ما خبر دادن که که نوزادتون به دنیا اومد حالا بگذاریم این ستاره خانم دختر بسیار شیرینی هست و ارتباط بسیار خوبی با من داره آخه من حوصله ی بچه ها رو خیلی دارم دیگه و به شدت پایبند خواسته هاشون هستم
ستاره الان تقریبا" ٥/١ ساله شده و بسیار شیطون و بامزه و برای همه دلبری میکنه آخه نوه اوله تو خانواده پدری و از اون جا که خانواده به شدذت عاشق دختر هستن ایشون فرمانروایی میکنند